افته های ما در کتب آسمانی فعلا محدود به تورات ، انجیل و قرآن است و با تحقیق بیشتر مطالبی از کتب آسمانی دیگر در اختیار کاربران محترم قرار میدهیم .
جن در قرآن بصورت گسترده تر آمده لذه در ابتدا موارد جن را در کتب مقدس دیگر می آوریم و سپس فرموده قرآن را بیان میکنیم:
در تورات آمده است: به صاحبان اجنه توجه نکنید . به جادوگران نپردازید تا مبادا توسط آنان ناپاک شوید ، خداوند و خدای شما منم.لاویان 19/31
باز هم در تورات آمده : کسی که به صاحبان اجنه و جادوگران توجه می کند تا آنکه از راه زنا از ایشان پیروی کند ، روی عتاب خود را به سوی او گردانیده و اورا از میان قومش بر می دارم .قاموس کتاب مقدس ص 15و 16
در انجیل آمده که جنیان در وجود مردی جن زده رسوخ کرده بودند و حضرت عیسی (علی نبینا و علیه السلام) آنان را از بدن آن مرد بیرون آورده و در بدن چند خوک قرار داد. آنان به حضرت استغاثه کردند اما آن حضرت نپذیرفت .نثر طوبی جلد 1 صفحه 139 و140
پس نتیجه میگیریم : دو کتاب مقدس تورات و انجیل که از کتب آسمانی هستند وجود جن را تائید میکنند.
موضوع و کلمه جن در جاهایی از قرآن آمده اما غالبا بین مفسران قرآن تعریف جن را در آیات سوره الرحمان میآورند چون از ماهیت جن بصورت شفاف در سوره الرحمان صحبت شده است .
ما در این قسمت تفسیر جن را بصورت مختصر از اکثر تفاسیر آورده ایم و تفسیر سوره جن را بصورت مفصل در جن در کلام خدا می آوریم:
«و جنّ را از شعلههاى مختلط و متحرك آتش آفريد» (وَ خَلَقَ الْجَانَّ مِنْ مارِجٍ مِنْ نارٍ). باز در اينجا دقيقا براى ما روشن نيست كه آفرينش «جن» از اين آتشهاى رنگارنگ چگونه بوده است؟ همان گونه كه خصوصيات ديگر آن نيز از طريق وحى صادق يعنى قرآن مجيد و وحى آسمانى براى ما ثابت شده است، محدود بودن معلومات ما در برابر مجهولات هرگز به ما اجازه نمىدهد كه اين حقايق را انكار كنيم يا ناديده بگيريم، بعد از آن كه از طريق وحى اثبات گردد، هر چند علم به آن راهى نيابد. تفسیر نمونه
محتمل است از نظر تمثل باشد كه دود و شعله از نظر تجرد آن باشد كه داراى حدت و حرارت و سوزندگى است و گر نه جسمانيت ندارد بلكه نيروى پليديست و تماس معنوى با روان و افكار بشر دارد و مانند شيطان اصيل بعض افراد جن نيز داراى نيرنگ هستند كه با افراد بشر تماس ميگيرند و آنان را بضلالت و گمرهى جلب مىنمايند.
خلاصه محتمل است همه انواع جن مانند شيطان اصيل وسيله آزمايش . تفسیر انوار درخشان
" وَ خَلَقَ الْجَانَّ مِنْ مارِجٍ مِنْ نارٍ" كلمه" مارج" به معناى زبانه خالص و بدون دود از آتش است.و بعضى گفتهاند: به معناى زبانه آميخته با سياهى است.و مراد از" جان" نيز مانند انس نوع جن است، و اگر جن را مخلوق از آتش دانسته به اعتبار اين است كه خلقت جن منتهى به آتش است.و بعضى «2» گفتهاند: مراد از كلمه" جان" پدر جن است، (همانطور كه گفتند: مراد از انس، پدر انسانها، آدم (ع) است). تفسیر المیزان
الْجَانَّ پدر جنّ را كه به قولى ابليس است آفريد.مِنْ مارِجٍ مارج شعله آتشى است كه دودى ندارد، بعضى گفتهاند: شعله آتش مخلوط با سياهى آتش است. «من» بيانى است و گويى فرموده است از آتش خالصى يا آتش آميخته. تفسیر جوامع الجامع
(وَ خَلَقَ الْجَانَّ) يعنى پدر جان را، حسن گويد: آن ابليس پدر جن بود و آن از شعله آتش آفريده شد، چنانچه آدم عليه السلام آفريده از گل است.
(مِنْ مارِجٍ مِنْ نارٍ) مجاهد گويد: يعنى از آتشهاى مختلف سرخ و سياه و سفيد و بعضى گويند: مارج، خالص و صاف از گل و شعله آتشى كه دودى در آن نيست. ترجمه مجمع البيان في تفسير القرآن
وَ خَلَقَ الْجَانَّ: و بيافريد جان را كه پدر جن است، يعنى ابليس را نزد بعضى خلق فرمود جميع جنيان را، مِنْ مارِجٍ مِنْ نارٍ: از زبانه صافى بىدود از آتش.
گويند مارج آتشى است كه زبانه سرخ و زرد و سبز آن به يكديگر آميخته گردد بعد از بلندى و تيزى آن. در فتوحات مكيه مذكور است كه مارج آتشى است كه ممتزج به هوا و آن را هوائى مشتعل گويند، پس جان مخلوق است از دو عنصر كه آتش و هوا باشد، و آدم آفريده شده از دو عنصر كه آب و خاك است چون آب و خاك بهم ممزوج شوند آن را طين گويند.
چون هوا و آتش بهم ممزوج شوند آن را مارج گويند. و چنانچه تناسل در بشر به القاى آب نطفه است در رحم، تناسل در جن به القاى هواست در رحم انثى، و ميان آفرينش جان و آدم مدت شصت هزار سال بوده . تفسير اثنا عشري
درباره خلقت جن در سوره حجر خوانديم: وَ الْجَانَّ خَلَقْناهُ مِنْ قَبْلُ مِنْ نارِ السَّمُومِ/ 27، معلوم است كه مراد از مارِجٍ مِنْ نارٍ و نارِ السَّمُومِ هر دو يكى است اگر ثابت شود كه جن مانند انس زاد و ولد دارد چنان كه از لفظ ذريه در آيه أَ فَتَتَّخِذُونَهُ وَ ذُرِّيَّتَهُ أَوْلِياءَ ... كهف/ 50 به نظر مىآيد، در اينصورت منظور از جان ابو الجن است.در تفسير برهان روايتى در اين رابطه از حضرت صادق عليه السّلام نقل شده است.از حضرت رضا عليه السّلام نقل است كه مرد شامى از على عليه السّلام از ابو الجن پرسيد امام فرمود:«شومان و هو الذى خلق من مارج من نار»
يعنى پدر جن شومان است كه از شعله خالص يا مختلط آفريده شد. تفسیر احسن الحدیث
خَلَقَ الْإِنْسانَ مِنْ صَلْصالٍ كَالْفَخَّارِ وَ خَلَقَ الْجَانَّ مِنْ مارِجٍ مِنْ نارٍ انسان را خدا از گلى خشك و چسبنده مانند گل كوزه گران بدين حسن و زيبائى آفريد و جنيان را از زبانه آتش مختلف زرد و قرمز و سبز كه در آن دودى نبود خلق كرد چه مرج مخلوط شدن چيزيست بچيز ديگر و جان را ابو الجان گويند چنانكه آدم را ابو البشر نامند. ابى بصير از حضرت صادق عليه السّلام سؤال نمود خبر دهيد مرا از خلقت اجنه فرمود جان را خلق كرد از آتش سموم و آن آتشى است كه نه حرارت دارد و نه دود و او را مارج ناميد و جفتش را از همان آتش آفريد و موسوم كرد او را بمارجه با هم همبستر شدند فرزندى از آنها متولد شد بنام جن و از اين فرزند قبايل و طوايف بسيارى بوجود آمد كه يكى از آنها شيطان ملعون است و از براى جان و جن فرزندان پسر و دختر توأمان متولد مىشد تعداد آنها رسيد بعدد سنگريزههاى بيابان. تفسیر جامع
و جنّ را آفريد از شعله آتش صاف و بىدود- يا از آتش مختلط قرمز و سياه و سفيد يعنى از شعله مختلط از آتش (بنابر تفسير روح البيان نقل از باب نهم سفر ثانى فتوحات گويند: مذكور است كه مارج آتش است ممترج بهوا كه آنرا هواى مشتعل گويند پس جان مخلوق است از دو عنصر آتش و هوا و آدم آفريده شده از دو عنصر آب و خاك چون آب و خاك بهم شوند آنرا طين گويند و چون هوا و آتش مختلط گردد آنرا مارج خوانند ...) تفسير خسروي
خلق فرمود پدر اجنّه را كه در سوره حجر ذكر شد از شعله جوّاله صافى و بدون دودى از آتش چون اصل مارج بمعناى مضطرب است و اينجا بصافى از دود تفسير شده . تفسير روان جاوید
آفرينش جنّ: آنهم مادّه و مبدء أوّلى تكوّن و خلقت آن حرارت و نور است كه موجودات مخصوص و لطيفى بوجود آيد كه آنها را جنّ گويند. و أمّا پروردگار شرق و غرب، اشاره است به اين كه اقبال مردم و پيشرفت و يا إدبار و پشت كردن آنها همه تحت نظر خداوند باشد. تفسير روشن
وَ خَلَقَ الْجَانَّ و آفريد جان را كه پدر جن است چنانچه مراد از انسان آدمست كه پدر انس است و در عيون اخبار الرضا در حديث شامى آورده كه از حضرت امير المؤمنين عليه السلم اسم پدر جن را پرسيد حضرت فرمود نام او شومانست و بعد ازين فرمودند كه «و هو الذى خلق من مارج من نار»
و بعضى گفتهاند كه مراد از جان مطلق جن است مِنْ مارِجٍ مِنْ نارٍ از صاف و خالص كه آن آتش است بنا برين من نار بيان من مارج است و بعضى گفتهاند كه مِنْ مارِجٍ مِنْ نارٍ باين معنى است كه از زبانه سرخ و زرد و سبز از آتش كه آن رنگها بيكديگر آميخته باشند و چون خلقت جن و انس از جمله نعمتهاست . تفسير لاهیجی
وان ابو الجن است و ابليس عنيد
از زبانه آتش او را آفريد
گفته محيى الدين كه مارج آتش است
بر هوا ممزوج و اين شرح خوشست
از دو عنصر كاتش و باد است او
آفريده گشت جن بى گفتگو
تفسير صفی
آفرينش جنّ از شعلهى آتش همان است كه قرآن گفته است و درست است و از اندازهى درك آدمى بيرون است و ما نمىدانيم جنّ چگونه بر زمين زندگى مىكند. تفسیر عاملی
و جنّيان را از آميختهاى از آتش و شعلههاى آتش چون قوى شود، التهاب پيدا مىكند و درهم فرومىرود، چنان كه بخشى از آب دريا در بخش ديگر آن داخل مىشود، و اساس آفرينش نعمتى است كه بايد جنّيان سپاسگزار آن باشند، كه خدا به آنان چنان قوتى بخشيد كه يكى از آنان تخت بزرگى همچون تخت بلقيس ملكه سبا را از يمن به فلسطين در مدت زمانى انتقال داد كه از زمين بلند شدن سليمان (ع) از جايگاه خودش كوتاهتر بود! و چون هر يك از جنّيان به اصل خود نظر افكند و به نعمتهايى كه خدا به او ارزانى داشته، متوجه آن خواهد شد كه هر شرف و بزرگوارى كه دارد از فضل خداوند متعال است. تفسیر هدایت
وَ خَلَقَ الْجَانَّ و آفريد جان را كه پدر جنست و آن ابليس است نزد بعضى و يا خلق كرد تمام جنيانرا مِنْ مارِجٍ از زبانه صافى كه مضطرب و متحركست بىدود مِنْ نارٍ از آتشو گويند مارج آتشيست كه زبانه سرخ و زرد و سبز آن با يك دگر آميخته گردد بعد از بلندى و تيزى آن در باب نهم از سفر ثانى فتوحات مذكور است كه مارج آتشى است ممتزج بهوا كه آنرا هواى مشتعل گويند پس گويند جان مخلوقست از دو عنصر كه آتش و هواست و آدم آفريده شده از دو عنصر كه خاك و آبست چون آب و خاك بهم ممزوج شوند آنرا طين گويند و چون هوا و آتش بهم مخلوط گردند آن را مارج خوانند و چنانكه تناسل در بشر بالقاى آب نطفه است در رحم تناسل در جن بالقاى هواست در رحم انثى و ميان آفرينش جان و آدم مدت شصت هزار سال . تفسیر خلاصه المنهج
وَ خَلَقَ الْجَانَّ و بيافريد جنّيان را، مِنْ مارِجٍ مِنْ نارٍ گفتند «جانّ» ابو الجنّ است چنان كه آدم ابو البشر است. ضحّاك گفت: مراد به «جانّ» ابليس است. ابو عبيده گفت «جانّ» واحد جنّ است. من مارج گفتند: «مارج» لهب صافى باشد درفش و بخشيدن» آتش كه به آن دودى نباشد عبد اللّه عبّاس گفت: زبانه آتش باشد، عكرمه گفت: نيكوتر آتشى باشد. مجاهد گفت: آن باشد كه مختلط شود بعضى به بعضى از لهب او سرخ و زرد و سبز، آنگه در حال چون آتش باز گيرند. روض الجنان و روح الجنان في تفسيرالقرآن
وَ خَلَقَ الْجَانَّ مِنْ مارِجٍ مِنْ نارٍ مارج در لغت بمعنى اضطراب آمده و مارج من نار ظرف آتش را گويند كه مخلوط بدود باشد در (المنجد) است كه مارج (الشعلة ذات اللهب الشديد) يعنى شعله آتشى كه بسيار شديد باشد.
از فتوحات مكى از باب نهم آن چنين نقل ميكنند مارج آتشى است ممزوج بهوا كه آن را هواى مشتعل گويند و (جان) مخلوق از دو عنصر آتش است و آدم آفريده شده از دو عنصر آب و خاك است چون آب و خاك ممزوج بهم گردد آن را طين نامند و تناسل بشر بالقاء آب نطفه است در رحم و تناسل جن بالقاء هوا است در رحم انثى و بين آفرينش جان و انسان مدت هشت هزار سال طول كشيد. مخزن العرفان در تفسير قرآن
وَ خَلَقَ الْجَانَّ و بيافريد جان را كه پدر جن است مِنْ مارِجٍ از زبانه صافى بىدود مِنْ نارٍ از آتش و گفتهاند مارج از آتشى است كه زبانه سرخ و سبز و زرد بيكديگر آميخته گردد بعد از بلندى و تيزى آتش در باب نهم از سفر ثانى فتوحات مذكور است كه مارج آتش است ممتزج بهوا كه آنرا هواى مشتعل گويند.
پس جان مخلوق است از دو عنصر آتش و هوا و آدم ع آفريده شد از دو عنصر خاك و آب چون خاك و آب بهم ممتزج شوند آنرا طين گويند و چون هوا و آتش مختلط گردند آنرا مارج خوانند و چنانچه تناسل در بشر بالقاى آب است در رحم و تناسل در جن بالقاى هوا در رحم انثى و ميان آفرينش جان و آدم ع مدت شصت هزار ساله بود . تفسیر مواهب علیه
وَ خَلَقَ الْجَانَّ مِنْ مارِجٍ مِنْ نارٍ: و بيافريد پريان را از پارهاى آتش.گفته اند جانّ اب