بیش از ۳۰۰ خطوط طلسمی وجود دارد. از فلقطیر بابلی گرفته تا سریانی و عبری و داوودی و ماقبل عبری. در واقع طلسم، استفاده از حروف و نقوش و خطوط و دستورات مختلفه ای است كه حالت رمزی دارد و استاد عامل (طلسم كننده) توسط آنها (خطوط و نقوش و حروف) بین خود و موجودات غیر ارگانیك (موكلین) رمزی را ایجاد میكند و این نوشته مرموز كه متشكل از حروف و اعداد عجیب و غریب و نامفهوم (برای كسی كه آشنا به خطوط طلسمی نیست) را بر روی كاغذ یا پوست یا از این قبیل مینویسد یا بصورت جداول خاصی ترسیم میكند. در انجام طلسم از عنصر بسیار مهم شبیه سازی همیشه استفاده میشود.
فردی كه دچار طلسم و سحر میشود نشانه های عمومی دارد(بسته به سحر متفاوت است از صدمات روحی و روانی گرفته تا صدمات جسمی و ….) برخی از نشانه های عمومی سحر شامل موارد زیر است: نشانه اول سحر و طلسم كه در روابط اجتماعی میتواند اتفاق بیفتد، ایجاد جدائی و طلاق و كم میلی به طرف مقابل و سرد شدن ناشی از دل سیاهی است. نشانه دیگر ایجاد مشكل و اختلال در رابطه ….. با طرف مقابل است كه از آن به ناتوانی تعبیر میشود. مشكلات روانی مثل عصبانیت شدید و بدون دلیل و گرفتگی و انزوا و افسردگی شدید یك نشانه مهم دیگر است. نشانه مهم دیگر، مشكلات و بیماریهای جسمی است. گرفتگی زبان و حتی لال شدن و یا فلج شدن یكباره و ناگهانی برخی از اعضای بدن مثل كمر و یا دست و پا (موقت باشد یا دائم). نشانه دیگر اینكه همیشه احساس میكنید كه كسی با شما همراهست و در بعضی شرایط شما را زیر نظر دارد. همچنین در اوقات خوابیدن دچار اضطراب و دلشوره میشوید. ممكن است در موقع خوابیدن احساس سنگینی در قفسه سینه داشته باشید. برای باطل كردن طلسم البته ادعیه و احراز و تعویذات مجربه موثر است و میتواند امواج و نیروهای منفی ناشی از طلسم را كاهش دهد و به حداقل برساند ولی طلسم را باطل نمیكند. باطل كردن طلسم باید با مشورت كسانی و یا اساتیدی كه موكل یا موكلانی دارند (در برخی از موارد حاد مربوط به درمان ، بشرط داشتن خاتم طاعت از موكل مربوطه) صورت گیرد و بوسیله آنها اقدام به ابطال و استخراج یا خنثی سازی طلسم شود. پس فردی كه موكل ندارد نمیتواند طلسم دفن شده را در زیر زمین استخراج یا ابطال كند مگر در شرایط خاص. برای دفع و كاهش اثرات طلسم و سحر باید ادعیه و احراز و تعویذات مخصوص آن بطور منظم و مثلا بصورت هفتگی تكرار شود.
رقعة الجیب –دعا دفع بی حالی وبی حوصلگی و دعادفع بلا
رقعة الجيب (حرزحضرت امام رضاعليه السلام) روايت است از ياسر خادم مأمون كه گفت زمانى كه وارد شد ابوالحسن علىّ بن موسى الرّضاعليه السلام به قصر حميد بن قحطبه بيرون كرد از تن لباس را و داد به حميد و حمل كرد حميد و داد به جاريه خود كه بشويد آن را پس نگذشت زمانى كه آن جاريه آمد و با او رقعه اى بود و داد به حميد و گفت يافتم اين رقعه را در گريبان لباس ابوالحسن عليه السلام پس حميد به آن حضرت گفت فداى تو گردم بدرستى كه اين جاريه يافته است رقعهاى در گريبان پيراهن تو چيست آن فرمود تعويذى است كه آن را از خود دور نمى كنم حميد گفت ممكن است كه ما را مشرّف كنى به آن پس فرمود كه اين تعويذى است كه هركه نگاه دارد در گريبان خود دفع مى شود بلا از او و مى باشد براى او حرزى از شيطان رجيم پس خواند تعويذ را بر حميد و آن اين است: